اولین برف زمستونی و .......

این روزا بیشتر از همه دغدغه ی من دندونای شماست عزیز دلم وقتی یه ماه پیش دندونت آبسه کرد و با اون وضعیت بردمت دکتر بعد از معاینه و حرفایی که دکتر زد کاملاٌ حالم گرفته شد دکتر می گفت چهار تا از دندونات اصلاٌ قابل درمان نیست و باید کشیده بشه بقیه هم باید با بیهوشی درمان ریشه و روکش بشه چه حالی داشتم اون شب وقتی خوابیدی کنار تختت نشستمو کلی گریه کردم آخه من چطور ببینم که دندونای تو رو می کشن یا چه طوری تحمل کنم بیهوشی دوبارتو اونم به مدت دو تا سه ساعت چند تا دکتر دیگه بردیم که اونا هم همین نظرو داشتند تا اینکه بردیمت پیش دکتر صراف اونم بعد از کلی پرس و جو در مورد دکترای دندونپزشک اطفال اونم به ما گفت از چهار تا دندون خراب که دکتر قبلی گفته بود باید بکشی ممکنه درماناش 50 درصد جواب بده و ممکنه بعد از کلی رفتن و اذیت شدنت محبور شه اوناروهم بکشه تازه برای کل دندوناتم اگه تو جلسه اول همکاری بکنی و جواب بگیرن معالجه بدون بیهوشی می کنند وگرنه بازم باید با بیهوشی درمان بشی اونجا یه خانمی دکتر مظهری رو به من پیشنهاد کرد و امروزم دربه در دنبال شماره مطب یا آدرسش بودم که هنوز موفق نشدم می گن این خانم اصلاٌ اعتقادی به بیهوشی نداره و دندونارو بدون بیهوشی درمان می کنه امیدوارم همین طور بشه و بشه تو رو درمان کرد بدون بیهوشی.

خوب از ناراحتی ها بگذریم و بریم دنبال شیطنتا و شیرین زبونیهات اول اینکه این روزا از من تام می خوای نه عروسکشو خود تامو می خوای دو روز پیش گیر دادی که تام می خوام گفتم باشه پسرم برات می خرم مثل پلنگ صورتی که واست عروسکشو خریدم اونم برات می خرم گفتی عروسکشو نمی خوام خود تامو می خوام می خوام باهاش بازی کنم می خوام ببوسمش خدای من حالا من تام از کجا بیارم هر چی بهت می گم مامان اینا کارتونه وافعی نیست گربه ها که مثل تام نیستن نه ول کن نبودی که نبودی دیگه هر چی گفتم دیدم نه متوجه نمی شی و رو حرف خودت وایستادی منم دیگه جوابتو نمی دادم هر چی می گفتی من ساکت باز شروع کردی به اعتراض که چرا جواب منو نمی دی خوشحال باش منم دلیلشو می گفتم و باز تو همون حرف خودتو می زدی خلاصه یه دو ساعتی رو اعصاب بودی تا بالاخره راضی شدی من فقط عروسک تامو برات بخرم نه خودشو خداروشکر حداقل رضایت دادی

چند شبی می شه که شبا پلنگ صورتیتو می ذاری کنارتو با اون می خوابی همچین دستتو می ندازی گردنش که بیاو ببین منم که هیچ اصلاٌ به من محل نمی ذاری دیگه نه دست منو می گیری تو دستت نه می گی دوست دارم عاشقتم فقط می گی شب بخیر و با پلنگ صورتیت می خوابی عاشق این کارتم خیلی دوست داشتم اینجوری بشی که خداروشکر شدی

بالاخره بعد از مدتها اولین برف زمستونی رو هم دیدیم اونم چه برف قشنگی صبح که بیدار شدیم رفتیم کنار پنجره دیدیم داره برف می یاد همه جا سفید بود برات خیلی جالب بود کلی خوشحال شدی و پرده هارو کشیدی و روی مبلت نشستی و برفارو نگاه می کردی و منم بعد از انجام یه سری از کارام لباس تنت کردم رفتی رو تراس و من چند تا عکس ازت گرفتم


یادگیری حروف الفبای فارسی

قربونت بشم من که همه حروف الفبا رو یاد گرفتی باهوش مامان اول با الفبای آوا که برات خریدیم بازی می کردی منم هیچ اصراری نداشتم که از الان حروف یاد بگیری اما بعد یه مدت خودت شروع کردی و کم کم حروفو یاد گرفتی و می یومدی به من می گفتی مامان بیا بازی کنیم من می نشستم و تو لب تابتو روشن می کردی و دکمه سوال و می زدی و به سوالاش جواب می دادی البته نه همه و اونایی که یاد نگرفته بودی من بهت می گفتم تا اینکه حدودآ یه ماه قبل دیدم همه رو یاد گرفتی و دیگه لازم نیست من بهت بگم اوایل فکر می کردم حفظ کردی اما وقتی پازلای حروف فارسیتو بهت نشون می دادمو درست جواب می دادی فهمیدم نه فقط جاشون حفظ نکردی و بلدی تازه کلمه معادلشم که با اون حرف شروع می شه رو هم بلدی یه چند روزی بود قسمت انگلیسیشو هم کار می کردی چند حرفشو هم یاد گرفتی اما نمی دونم چرا گذاشتیش کنار فکر کنم چون مثل قسمت فارسی واضح نبود خوشت نیومد حالا اگه قسمت بشه پازل حروف  انگلیسی رو هم برات بگیرم شاید با اونا علاقه مند بشی می دونم استعدادشو داری و دوست ندارم استعداد هدر بره

این روزا خیلی دلت هوای خونه قبلی مونو میکنه و دائم می گی بریم خونه قبنیمونه خودمون آخه فیلماتو می بینی و هوس می کنی برگردی اونجا

شبا موقع خواب باید حتماٌ دستم تو دستت باشه دستمو می بوسی بهم می گی دوست دارم عاشقتم و بعدم کم کم می خوابی البته منم باید همین کارا و همین حرفارو بزنم وگرنه صدات در می یاد و شاکی می شی

یه کارتونی بود به اسم لوبیای قاتل که یه مدت دائم نگاش می کردی از بسته جورواجور دراومد وگرنه من همچین کارتونای خشنی برات نمی گیریم خلاصه می ذاشتی و می دیدی دو تا تفنگم مثل اون دستت می گرفتی و می گفتی دستتو ببر بالا فوراٍ زود باش یا می گفتی حرفاتو باور نمی کنم یه کلمشم باور نمی کنم و بعد مارو می کشتی الهی من فدای تو بشم عزیزکم

الان که طبق معمول نشستی و تام جری نگاه می کنی من از وقتی بیدار می شم باید دائم کانالای بومرنگ چک کنم ببینم چی می ذاره اگه گارفیلد پلنگ صورتی و تام و جری داشته باشه خوبه وگرنه باهات داستان داریم

امیرعلی و الفبای آوا

امیرعلی و فوتبال دستی