جمعه صبح وقتی بیدار شدی گفتی بابا سرکار  آخه هر روز که از خواب بیدار می شی همینو می گی می گی بابا سرکار اون روزم برحسب همون عادت این جمله رو گفتی منم گفتم نه عزیزم امروز بابا خونه ست فردا می ره سرکار خندیدی داشتیم با هم ابراز احساسات می کردیم یه دفعه صدای بابا جون شنیدی که باز احساس کرده بود داریوشه و آهنگ سراب رد پای تو داریوش می خوند گفتم کیه مامان گفتی بابا دایوسه قربونت بشم که می دونی بابا داره از داریوش می خونه فک کنم همه ترانه های آلبوم جدید داریوشو می شناسی به خصوص سراب و دنیای این روزای منشو

Autumn 
ABC Smileys

این روزا تنها کاری که می کنی شکستن اسباب بازیهاته اونقدر کنجکاوی که دل و روده همشونو می ریزی بیرون با اونقدر بالا وپایینشون می کنی که می شکنند چندروز پیش فایر فایرتو که خاله خاطره واسه تولد یک سالگیت خریده بودو خیلی دوسش داشتی شکوندی و امروزم ماشینی که خاله بهار واسه تولدت یک سالگیت بهت هدیه داده بودو خراب کردی عروسکای موزیکالتم که همگی دیگه حرکاتشونو درست انجام نمی دن و فقط صداشون در می یاد یه دسته گلم مامان به آب داد اونم شکستن یکی از عروسکای موزیکالت بود اونو گذاشته بودی روی تخت من متوجه نبودم وقتی داشتم تلفنی حرف می زدم حواسم نبود نشستم روی تختت که یه دفعه یه چی صدا کرد دیدم بله عروسک پسرم شکسته  از اون روز گیر دادی بهش و همش می گی آشومه سکسته ای ناقلا دسته گلای خودت یادت می ره همین یادت مونده

گوشی تلفن و دستت می گیریو تو خونه راه می یوفتی و می گی سنام اوبی میسی تو اوبی

یه عروسک داری که دزد دریاییه وقتی می خوای برات باطری بزاریمش باطری به دست می یای می گی دزد...دیایی

منتظری کوچکترین صدایی رو بشنوی گوشاتو تیز می کنی و می گی صیدا صیدا

بازم کلمات جدید یا بهتر بگم تلفظ خاص

آشومه : عروسک اینم جز ادبیات خاص خودته

طاببی : طالبی

می تندم : می خندم

کنتنن کویه : کنترل کولر دائم دستته و کولر و خاموش و روشن می کنی و می گی کویه حاموشه کوییه اوشنه