همسو هیس کدم
اینم تلفنی حرف زدنته البته با مخاطبی که نیست گوشی و برمی داری و می خوای مثل من حرف بزنی قربونت بشم من
همسو هیس کدم
اون
روز داشتی واسم شیرین زبونی می کردی چشمت افتاد به بسته بیسکوییت که پات
بهش خورده بود و بیسکویتاتم روی زمین ولو شده بود تا چشمت بهش افتاد گفتی
وای بیسکوییتامو همسو هیس کدم یعنی بیسکوتامو همشو ریختم
نه کار ندایم
بهت می گم کار نداری من دارم می رم راحتو ریلکس می گی نه کار ندایم
گازه دوست دایم
به خاطر قصه قشنگی که می گی مامانی واست یه گاز اسباب بازی خریده خیلی دوسش داری بغلش می کنی و می گی گازه دوست دایم بعد با دست اشاره می کنی طرف آشپزخونه و می گی گازه خطناکه
قربون پسر فهمیده و باشعورم بشم من نفس مامان
مامانی مامانی مامانی
داشتی حباب بازی می کردی و واسه اینکه مامانیت بهت نگاه کنه و حواسش بهت باشه پشت سرهم می گفتی مامانی مامانی مامانی
آوازه خونی
آهنگ ولگردا رو خیلی دوست داری همین طور چشمات قشنگه همش ازم می خوای برات این آهنگو بذارم بهم می گی تسات اشنگه بذار وقتی هم می خونه باهاش همخونی می کنی جوری که عاشقت می شم ولگردارو هم که نگاه می کنی وقتی به اون تیکه می رسه که می گی پس من چی همچین با شدت و عصبانیت دستاتو مثل اونا تکون می دی و می گی پس من تی که اینگارو از وقت تو هم خیلی گذشته نه پسرم صبور باش نوبت توهم می رسه آهنگ از من نگذر و هم دوست داری تا می خواد بخونه می گی ایوس اومد « عروس اومد » بعدم با نهایت احساس برامون همخونی می کنی
یگو بازی کنیم
عشق لگو و بازی با لگویی البته یه پای خوبم می خوای که معمولاٌ بابا جون خودتم کهدرست می کنی واسمون برج ایفل می سازی همینجومری روی هم می چینیشون قربون پسر هنرمندم بشم با این بازی کردنش
امیرعلی نازنین ما صبح یک روز بارونی بهاری قدم به این دنیا گذاشت و با اومدنش شادی زندگی ما رو چندین برابر کرد برای ثبت خاطرات پسر دلبندم این وبلاگ درست کردم تا خودش در آینده این کارو ادامه بده